تاریخ : سه شنبه 90/3/31 | 3:39 صبح | نویسنده : امین علی پور
((کویر و سراب))
پلک هایم گشته خیس از گریه ی تنهایی ام
پای غرق تاولم باشد ز رهپیمایی ام
در کلاس زندگی مشقم کویر است و سراب
چون ندارد فرودینی سینه ی صحرایی ام
موج طوفان زای غم در چار فصل زندگی
روز و شب در می نوردد این دل دریایی ام
بس که با شب ها نشستم گفتم از دل تنگی ام
تیر تاریکی شکسته شیشه ی بینایی ام
مرغ روحم در قفس از شب نشینی خسته است
تا بیاسایم دمی مهتاج یک لالایی ام
.: Weblog Themes By Pichak :.